گذشتگان ما برای هر کاری آدابی را می شناختند وهیچ کاری را بدون ادب آن کار انجام نمی دادند وشناخت وشناساندن آداب کارها ازضروریات زندگی وتعلیم وتعلم وتربیت می دانستند ادب غذا خوردن ادب لباس پوشیدن ادب حرف زدن ادب نوشتن ادب خواندن ودهها ادب دیگر
اما ادب چیست؟ وچرا دین واخلاق وهنر وعلم وفرهنگ ما آن همه به ادب حساس است وبهاء می دهد ؟ ادب یعنی پیوند دادن ظاهر با باطن ادب یعنی معنادارکردن اعمال ادب یعنی دیدن نظم ونظام درهستی واعمال آن در حرکات وافعال وسکنات ادب از ایمان واعتقاد به معنا سرچشمه می گیرد
ادب از دیدن تفاوت زندگی انسانی وحیوانی واز کرامت انسان وکارهایش ناشی می شود فرهنگ ومردمی که به ادب پایبند است ومی گوید هرکاری ادبی دارد باادب حیات انسانی را تضمین می کند
فرضا وقتی گفته می شود ادب غذاخوردن یعنی آنچه که خوردن ما را از خوردن حیوانی متمایز می سازد و اصل مشترک نیاز به غذا وخوردن را درانسان وحیوان باادب دارای ویژگی خاص انسانی می سازد
وغذاخوردن دیگر وصف وکاری حیوانی نخواهد بود بلکه انسانی است با یاد ونام خدا آغاز می شود به طهارت وطیب بودنش توجه می شود وبعد از غذا حمد خدا می شود واین هاست که خوردن ما را انسانی می کند
والا به تعبیر حکیمانه امام سجاد درصحیفه که فرمود خدایا سپاس تورا که به ما معرفت خودرا آموختی تا تورا حمد کنیم حمدی که انسان را از حیوان متمایز می سازد، ادب همچنین حکایت از اعتقاد به باطن درعالم دارد و روح انسان را با جسمش پیوند می دهد
هر امر به ظاهری فیزیکی و مادی ومحسوس را با غیب و باطن وملکوت مرتبط می سازد فرضا درادب خوابیدن آمده که با وضو وبا دعا به رختخواب بروید و روبه قبله بخوابید یعنی خواب خودرا باطهارت وقداست همراه سازید
ادب علاوه بر اخلاق هنر نیز هست ،درادب انسان زمان ومکان را درنظر دارد ومثل سخنور یلیغی که به جا وبه اندازه و زیبا سخن می گوید مراقب است که در وقت خود ودرجای خود کار خودرا انجام دهد ادب می آموزد که علاوه بر نیت خوب باید عمل به جا و زیبا وانسانی داشت
وظیفه اخلاق و فقه و ادبیات وهنر اصیل همه ادب آموزی به انسان است و تفاوت ظریف و مهم علم حقوق که امروزه می خواهد جای فقه را بگیرد با فقه درهمین است که یکی اعتقاد به ادب به باطن به معنا به حقیقت انسان دارد ودیگری اعتقاد و اعتنایی بدان ندارد
لذاست که حق همجنس گرا وسگ وگربه درکنار وگاه مهم تر از حق مردمان در نظام حقوقی جدید به رسمیت شناخته می شود وحق حجاب وعفاف زن مسلمان زیر پا گذاشته می شود
تفاوت هنر قدیم و جدید نیز درهمین نکته است لذاست که فردی در ایران اسلامی به نام هنر جدید به خود این جرات را می دهد که بگوید برای خنداندن مردم حاضر است هرکاری بکند هر کاری حتی ...
جمله ای که دل هنرمندان اصیل وادب شناسی چون استاد مشایخی را به درد می آورد و سخن سخیفی که هنر نشناسی و دوری از ادب گوینده آن را می رساند
دوباره برمی گردم به جمله آغازین ،ادب مرز شاخص بین انسان وحیوان است وهرکس درهر کاری ادب آن را نشناسد وبه جانیاورد مرز میان خود وحیوانیت را بهم زده وبفهمد یا نه وارد حیطه حیوانی گشته است
وتفاوت نمی کند آن کار امری معمولی چون خوردن وخوابیدن باشد یا امر مهم تری چون سخن گفتن یا هنر ورزی وامثال آن باشد
وبه تعبیر زیبای حافظ هرکه رانیست ادب لایق صحبت نبود